خلوتگاه من و دل

ساخت وبلاگ
ترانه فوق العاده زیبای "نالوطی" با صدای شایا شروان شنبه بیستم دی ۱۳۹۹   سر تو نالوطی با یه شهر جنگیدم پشت تو بودم و آخر همه بهم خندیدن یه جوری نارو زدی که جای زخمت خوب نمیشه همه گفتن نرو دنبالش گفتن این آخریشه من دلم تنگ میشه واست تو دلت میره با خندش جوری که واست میمردم تو یه وقت نمیری واسش من دلم تنگ میشه واست تو دلت میره با خندش جوری که واست میمردم تو یه وقت نمیری واسش اسم تو جایی میارن بدجوری بهم میریزم حتی فکرشم منو میکشه بهت بگه عزیزم من دلم تنگ میشه واست تو دلت میره با خندش جوری که خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 206 تاريخ : يکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت: 16:06

خوبی حالت چطوره بی من خبر داری ازم بی رحم؟ نه نداری خوبه! خوبی که حالت خوبه قلبت میزون میکوبه آروم اصلا خبر داری چقدر دلتنگتم بی معرفت مگه چی میخواستم ازت، جز اینکه تو باشی فقط تو تنهایی دلتنگتم با آدما دلتنگتم هر مدلی که فکر کنی من این روزا دلتنگتم مثل شکنجه اس واسم حست غریبه بودنم با تو گرفتی چشم زیباتو بارون یادم میاره چه آسون اون شبو تو خیابون حالا خالی شده جامون اصلا خبر داری چقدر دلتنگتم بی معرفت مگه چی میخواستم ازت جز اینکه تو باشی فقط تو تنهایی دلتنگتم؛ با آدما دلتنگتم هر مدلی که فکر کنی خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 219 تاريخ : يکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت: 16:06

این شهر و خیابوناش بعد تو دلگیره چون همه خاطرهاش از تو جون میگیره تا کجای قلب من ریشه کردی عشقم هر چقدر دور بشی دیگه بی تاثیره نفس نفس کنارتم با هر نفس به یادتم من عاشقت شدم یه روز و ترک نمیشه عادتم هر وقت دلت هوام و کرد تو بارونا قدم بزن بدون همیشه خاطرت عزیزه و میمونه تو قلب و یاد من لحظه ها میگذرن و من همونجا موندم تو همون لحظه که عشق تو رو میسوزوندم  قلبمم آتیش گرفت هر قدم دور شدی میدونستم نمیخواستی ولی مجبور شدی نفس نفس کنارتم با هر نفس به یادتم  من عاشقت شدم یه روز و ترک نمیشه عادتم هر وقت خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت: 16:06

ما اشتباه تلخ هم بودیم از باور هم دیگه کم بودیم تو ماجرای قتل این احساس ما هر دو با هم متهم بودیم حس میونه ما یه عادت بود ما عشقو تو هم خونگی دیدیم ما اشتباه سادمون این بود وابستگی رو عشق فهمیدیم باید تموم میشد وقتی که آیندت با من حروم میشد باید تموم میشد این بهترین راه بود باید تموم میشد واسه فرار از هم تو این خونه هر ثانیه دنبال در بودیم این خونه از ما خسته بود و ما از زندگیمون خسته تر بودیم ما با خیال عاشقی باهم تو برزخ این خونه افتادیم ما با غرور عشق بد کردیم باید تقاص عشق و می دادیمباید تمو خلوتگاه من و دل...
ما را در سایت خلوتگاه من و دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : jafari277a بازدید : 196 تاريخ : يکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت: 16:06